خشک سر که دیوانه وش و تندخوی باشد. (از برهان قاطع). دیوانه و سودائی مزاج و کله خشک. (آنندراج) (شرفنامۀ منیری) (غیاث اللغات) : قمری درویش حال بود ز غم خشک مغز نسرین کان دید کرد لخلخۀ رایگان. خاقانی (دیوان چ سجادی ص 332). ، هرزه گو. (آنندراج) : مردکی خشک مغز را دیدم رفته در پوستین صاحب جاه. سعدی (گلستان)
خشک سر که دیوانه وش و تندخوی باشد. (از برهان قاطع). دیوانه و سودائی مزاج و کله خشک. (آنندراج) (شرفنامۀ منیری) (غیاث اللغات) : قمری درویش حال بود ز غم خشک مغز نسرین کان دید کرد لخلخۀ رایگان. خاقانی (دیوان چ سجادی ص 332). ، هرزه گو. (آنندراج) : مردکی خشک مغز را دیدم رفته در پوستین صاحب جاه. سعدی (گلستان)